به گزارش قدس آنلاین، از جبهه همین را میدانم که جنگ بود و دفاع، دروغ نباشد گهگاهی هم در تله تئاتر یا سینما دیدهام چهرهای دیگر از آن روزها را که چنگ زیادی بر دلمان نمیزد و یا رسوم در جبهه سطحی بود، با این حال برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص مراسم آیینی و سنتی در جبهه به سراغ رزمندگانی رفتم که از نزدیک این فضا را لمس کرده تا به ما از مراسم و آیینهایی که در جبهه گذشت بگویند.
حمید فیضآبادی، تخریبچی دوران دفاع مقدس با بیان این مطلب که رزمندگان دوران دفاع مقدس از همین جامعه بودند و با آداب و رسوم جامعهشان رشد کردند، ابراز کرد: جمع بچههای تخریبچی و غواص؛ هم به لحاظ بعد معنوی قویتر بود و هم نشاط و شوخیها و خنده در بینشان بیشتر بود؛ رزمندگان آداب نیکوی از قدیممانده مانند مراسم تحویل سال را رعایت میکردند و به عنوان مثال سفره هفتسینی با انواع سلاحهایی که با سین شروع میشد، داشتند.
تخریبچی دوران دفاع مقدس در ادامه به مراسم شب یلدا به عنوان یکی دیگر از شبهای خاص بین رزمندگان اشاره کرد و ادامه داد: بچههای رزمنده تخریبچی در سنگرها یا آسایشگاهها، میوه، تخمه و تنقلاتی که معمول بود را از روزهای قبل برای شب یلدا نگه میداشتند، دورهم محفل شادی داشتند و سعی میکردند این شب را متفاوت بگذرانند؛ در کنار دعا، زیارت عاشورا و قرائت سوره واقعه، جکها و لطیفههای خوب و اسلامی گفته میشد و نسبت با سایر شبها متفاوت برگزار میشد.
فیضآبادی در همین راستا اضافه کرد: رزمندگان در شبهای خاص، دعا، مناجات و مراسم ملی را به طور خاص برگزار میکردند و به یکدیگر تبریک میگفتند، اما با وجود اینکه آداب و رسوم گذشته را رعایت میکردند، مراسمی برای مانند چهارشنبهسوری نداشتند.
وی با اشاره به برخی از افراد که مراسم ملی را قبول نداشتند، افزود: شاید بعضیها که افراطی و در اطراف ما خیلی اندک بودند، این شبها را قبول نداشتند و میگفتند این مراسم از گذشته مانده و طاغوتی است اما در واقع این روزها در آیین، فرهنگ و سنن ما هست و بچههای رزمنده به آنها توجه داشتند.
فیضآبادی در پایان به بیان خاطرهای از روزهای جبهه پرداخت و اضافه کرد: مهدی سعیدی، برادر دوشهید که سال گذشته درگذشت، همیشه در شبهای خاصی که مراسم داشتیم، از همه شادتر بود و بیشتر شوخی میکرد با اینکه مسئول ما محسوب می شد، سعی میکرد فضای شادی در بچهها حکمفرما باشد؛ آقای سعیدی پدر بزرگ ما که آقبابا صدایش میکردیم را دیده بود و در شبهای خاصی مانند شب یلدا میگفت جای آقبابا خالی؛ کاش بود و از آن رسوم قدیم برایمان تعریف میکرد.
در ادامه، علیرضا دلبریان یکی از راویان دفاع مقدس در این خصوص تصریح کرد: چیز زیادی از یلدا در جبهه نمیدانم ما خانوادگی مقید به مراسم شب یلدا نبودیم ما در کاشمر باغ انار داشتیم و در خانه باغ زندگی میکردیم برای شب یلدا هم انار از باغ میآوردیم و میخوردیم؛ مثل شهریها که نبودیم شب یلدا داشته باشیم و هندوانه بخوریم از شب یلدا در جبهه چیزی خاطرم نیست، نمیشود که دروغ گفت ما آنقدر کار داشتیم که نمیتوانستیم شب یلدا بگیریم اما مراسم سال تحویل در خاطرم هست که بچهها برنامه و شوخی داشتند. در خصوص شب یلدا به نظرم بعضیها بهش مقید نبودند من هم در خط این جور چیزها نبودم، یادم هم نمیآید وارد سنگر شده باشم بچهها بگویند هندوانه، کمپوت و... بیاوریم؛ بعضیها که کمی جوانتر بودند و پر جنب و جوش و اهل این مراسم بودند اما من چیزی خاطرم نیست.
منبع: ایکنا
نظر شما